جدول جو
جدول جو

معنی سوک نامه - جستجوی لغت در جدول جو

سوک نامه
(مَ / مِ)
تسلیت نامه:
به نزد نریمان چو یک هفته بود
یکی سوک نامه فرستاد زود.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غوک جامه
تصویر غوک جامه
جلبک، گروهی از گیاهان بدون ریشه، ساقه، شاخه و برگ که به شکل نوار سبز و دراز در آب، جاهای مرطوب و روی تنۀ بعضی درخت ها پیدا می شود و در بعضی دریاها نیز به شکل نوارهای پهن و دراز دیده می شود که بر روی آب شناور است، در اقیانوس ها بیشتر از همه جا رشد می کند و گاهی سطح وسیعی از دریا را فرامی گیرد، از آن در تهیۀ بعضی مواد شیمیایی و خوراکی استفاده می شود، رنگ آن سبز و گاهی هم به رنگ قهوه ای یا سرخ است، الگ، جغزواره، چغزپاره، جامۀ غوک، گاوآب، چغزواره، جل وزغ، بزغمه، آلگ، بزغسمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیه نامه
تصویر سیه نامه
سیاه نامه، گناهکار، عاصی، بد کار، فاسق، فاجر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگ نامه
تصویر سوگ نامه
نامه ای که دربارۀ عزا و ماتم نوشته شود، تعزیت نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سال نامه
تصویر سال نامه
کتابی که در آن خلاصۀ اخبار و آمار یک ساله را بنویسند
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
چیزی سبز باشد شبیه به ابریشم که بر روی آب و جوی و حوض بهم رسد. جامۀ غوک. (از آنندراج). چغزلاوه. طحلب. خزه. بزغسمه. جل وزغ. (برهان قاطع). چیزی سبز شبیه ابریشم که در روی آب بهم رسد و وزغ در آن پنهان گردد. چم. (برهان قاطع). رجوع به جامۀ غوک و خزه شود
لغت نامه دهخدا
(فُ مَ / مِ)
کتابی که در آن فسون و جادویی نوشته باشند. افسون نامه:
فسون نامۀ زند را تر کنند
وگرنه بزندان دفتر کنند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
نامه که در آن اوصاف ماتم و مرثیه ای نوشته باشد. (آنندراج). تعزیت نامه. (ناظم الاطباء) :
کس حرف سوگنامۀ کنعانیان نخواند
تا من قلم به سوگ تو کردم سیه نشان.
درویش واله هروی (از آنندراج).
رجوع به سوک نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیه نامه
تصویر سیه نامه
کنایه از مردم فاسق گنهکار و بدکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوالنامه
تصویر سوالنامه
پرسشنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوک جامه
تصویر غوک جامه
جل وزغ
فرهنگ لغت هوشیار
زباننامه سامه نامه ورقه ای که خریدار و فروشنده بیکدیگر دهند پیش از معامله قطعی تا در فاصله بین قول و معامله قطعی فروشنده مورد معامله را بدیگری نفروشد و خریدار سر موعد آن را بخرد
فرهنگ لغت هوشیار
نوشته ای با امضای رئیس دولت حاکی از عناوین و اختیارات کنسولی که عازم کشوری دیگر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوکنامه
تصویر سوکنامه
نامه مبتنی بر تعزیت و سوگواری تعزیت نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگنامه
تصویر سوگنامه
تسلیت نامه
فرهنگ لغت هوشیار
((قُ. مِ))
ورقه ای که خریدار و فروشنده به یکدیگر دهند پیش از معامله قطعی تا در فاصله بین قول و معامله قطعی، فروشنده مورد معامله رابه دیگری نفروشد و خریدار سر موعد آن را بخرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوگنامه
تصویر سوگنامه
تراژدی، مرثیه
فرهنگ واژه فارسی سره